• غزل شمارهٔ ۱۰۳- ز حد گذشت جدایی میان ما ای دوست

  • Jan 28 2023
  • Duración: 7 m
  • Podcast

غزل شمارهٔ ۱۰۳- ز حد گذشت جدایی میان ما ای دوست

  • Resumen


  • 1) ز حد گذشت جدایی میان ما ای دوست / بیا بیا که غلام توام ، بیا ای دوست

    2) اگر جهان همه دشمن شود ز من دامن / به تیغ مرگ شود دست من رها ای دوست

    3) سرم فدای قفای ملامت است ، چه باک / گَرَم بُوَد سخن دشمن از قفا ای دوست

    4) به ناز اگر بخرامی ، جهان خراب کنی / به خون خسته اگر تشنه ای هلا ای دوست

    5) چنان به داغ تو باشم که گر اجل برسد / به شرعم از تو ستانند خون بها ای دوست

    6) وفای عهد نگه دار و از جفا بگذر / به حقّ آنکه نی ام یار بی وفا ای دوست

    7) هزار سال پس از مرگ من چو بازآیی / ز خاک نعره برآرم که مرحبا ای دوست

    8) غم تو دست برآورد و خون چشمم ریخت / مکن که دست برآرم به ربّنا ای دوست

    9) اگر به خوردن خون آمدی ، هلا برخیز / وگر به بردن دل آمدی ، بیا ای دوست

    10) بساز با من رنجور ناتوان ای یار / ببخش بر من مسکین بی نوا ای دوست

    11) حدیث سعدی اگر نشنوی ، چه جاره کند / به دشمنان نتَوان گفت ماجرا ای دوست

    Más Menos

Lo que los oyentes dicen sobre غزل شمارهٔ ۱۰۳- ز حد گذشت جدایی میان ما ای دوست

Calificaciones medias de los clientes

Reseñas - Selecciona las pestañas a continuación para cambiar el origen de las reseñas.